-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:17217 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

آئيـن اسـلام , آيين حريت و آزادي است , و شعار آن , از روز نخست , آيه لا اكراه في الدين بوده است . مـع الوصف , چرا مسلماني كه از دين اسلام برگشت و به اصطلاح مرتد شد , بايد كشته شود ؟ مگر پذيرفتن اسلام جبري است كه اگر كسي از آن خارج شد , جان او محترم نباشد ؟ . گـذشـتـه از اين , آيا اين حكم در صورتي كه يك نفر از طريق ايجاد شبهه در ذهن او ,مرتد شده باشد , باز به قوت خود باقي است ؟
اسلام افراد بشر را به پذيرفتن دين مجبور نمي كند , هر چند همه را به سوي خودبعنوان تنها آئين مورد پذيرش الهي دعوت مي كند پيروان آئين يهود و مسيح مي توانندتحت شرائطي در آئين خود باقي بمانند . اين شرائط , به نفع دسته اي و به ضرر گروه ديگر نيست , بلكه تعهد دو جانبه اي است كه حكومت اسلامي در برابر اقليت هاي مذهبي كه دين الهي دارند , متعهد مي شود , كه جان و مال و نواميس و مـعـابـد آنـان راحـراسـت و صـيانت كند , و آنان نيز در برابر اين خدمت متعهد مي شوند , كه با دشمنان اسلام همكاري ننمايند , و تنها ماليات مختصري ( جزيه يا ماليات سرانه ) به دولت اسلامي بپردازند . اصولا , ايمان و اعتقاد , چيزي نيست كه بتوان به زور و جبر آن را در دل افرادپديد آورد . تا زماني كه علل و عوامل آن در انسان وجود نداشته باشد , به هيچ وجه نمي توان در شخصي ايمان و اعـتقاد ايجاد كرد , از اين جهت قرآن از روز نخست شعار خود را چنين قرار داده است : لااكراه في الدين . در واقع اكراه , هدفي را كه اسلام به دنبال آن است , تامين نمي كند . ايـمـان بـه حـقـانـيـت مـكـتـبي كه از جانب خدا آمده , حالتي است كه با مرور زمان , يا مطالعه درخـصـوصـيات و ريشه هاي دين و دلائل و براهين آن , در اعماق دل پديد مي آيد , و ضرب وزور درباره آن مفيد نيست . ايـمـان بـه يـك مكتب و گرايش به يك دين , بسان نام نويسي در دفتر يك حزب نيست كه به هر عنواني شد , انسان , اسم خود را بنويسد و در جرگه آنان درآيد , خواه به منشور و ايدئولوژي حزب و يا فلسفه آن معتقد باشد يانباشد . با اين همه , آئين اسلام درباره فرد مرتد , احكام مخصوصي دارد كه در آغاز نظر باانعطاف اسلام , سازگار نيست . ولـي بـا تـوجـه بـه ملاك تشريع و حكمت اين سخت گيري ,صحت و استواري اين احكام روشن مي گردد . از ميان احكام مرتد (1) , حكمي را كه مورد توجه سوال كننده است مورد بررسي قرار مي دهيم . 1 - مردي كه در يك خانواده اسلامي متولد شده , خواه پدر او مسلمان باشد و خواه مادر و يا هر دو , هرگاه پس از بلوغ , يكي از اصول دين مشترك بين همه طوائف اسلامي ( توحيد , رسالت پيامبر اسـلام يـا معاد ) را انكار كند , يا به طور عالمانه حكم مسلمي را انكار نمايد , كه انكار آن , ملازم با انـكـار رسـالت پيامبر اسلام باشد , چنين فردي هر چند توبه كند , پس از ثبوت ارتداد او نزد حاكم شرع , كشته مي شود . چنين مرتدي را , مرتد فطري مي گويند . 2 - مردي كه در خانواده مسلمان به شكلي كه بيان گرديد , متولد نشده باشد , ولي پس از بلوغ به آئيـن اسـلام بـگـرود , سـپس به انكار آن برخيزد , و به اصطلاح مرتد گردد , چنين فردي نيز هرگاه پس از رفع شبهه و اشكال ( اگر اشكال و شبهه اي داشته باشد ) توبه نكرد و به آئين اسلام برنگشت , كشته شود . چنين مرتدي را مرتد ملي مي گويند . 3 - هـرگاه زني مرتد شود , خواه ارتداد او به صورت اولي باشد يا دومي بازداشت مي شود و حاكم اسلام مقدمات بازگشت او را به اسلام , فراهم مي سازد . اكنون وقت آن رسيده است كه نكته تشريع اسلامي درباره مرتد را مورد بررسي قراردهيم . براي روشن شدن مطلب , قبلا دو نكته را يادآور مي شويم . 1 - اجـراي احـكام مربوط به مرتد , وظيفه رئيس اسلام و به اصطلاح حاكم شرع است كه در راس حكومت اسلامي قرار دارد , و افراد عادي حق مداخله در اين كارها راندارند (2) . و بـايـد افـراد عـادل و مـوثـق بـه ارتداد او گواهي دهند , و حاكم بادر نظر گرفتن تمام جوانب دادرسـي اسـلام , مـوضـوع را مورد بررسي قرار دهد و در صورت ثبوت ارتداد , دستور اعدام او را صادر مي كند , سپس ماموران حكم او را اجراءمي نمايند . نـه تـنـها در مورد ارتداد , صدور حكم و امر به اجراء آن منوط به نظر حاكم است , بلكه در تمام قوانين جزائي اسلام , اين مطلب حكم فرما است . قرآن مي فرمايد : السارق و السارقه فاقطعوا ايديهما دست مرد و زن دزد را ببريد . الزانيه و الزاني فاجلدوا كل واحد منهما ماه جلده زن و مرد بدكار را صدتازيانه بزنيد . مقصود از آيات اين است كه زمامدار مسلمانان اين كار را انجام دهد , نه اين كه هر رهگذري , دست سارق را ببرد و يا بد كار را تازيانه بزند , بلكه حاكم ,كه نماينده جامعه و مظهر قدرت آن است , بايد اين كار را انجام دهد . قرآن جامعه را مورد خطاب قرار مي دهد , ولي در عمل مسئول اجراي آن , حاكم است . 2 - حكومت اسلامي , حكومتي است بر اساس ايمان و عقيده . تمام افراد , از بالا تاپائين , از بزرگ و كوچك به خاطر ايمان , به صحت و استواري دين و كتابي كه ازجـانـب خـدا فـرستاده شده و اصول و فروع آن از ناحيه او است , دور هم گرد آمده اند وچنين حكومتي را تشكيل داده اند . تنها چيزي كه اين گروه را به هم پيوند داده ,همين است و بس . و قدر مشتركي ميان افراد , جز اين وجود ندارد . ايـن نـوع حـكومت , بر خلاف ديگر حكومت هاي جهان بر اساس وحدت زبان , آب و خاك ,خون و نژاد , و ديگر عناصر خلاق مليت تاسيس نشده است , بلكه تمام اين عناصر درعنصر ايمان به خدا و رسـالت پيامبر هضم و ذوب شده , و تمام بشر را با داشتن امتيازات گوناگون , زير پرچم واحدي گـرد آورده اسـت 0با توجه به اين دو مطلب ; موضع مرتد در برابر حكومت اسلامي كاملا روشن مـي گـردد ,زيـرا ارتـداد انـكـار اسـاس و پـايـه هـاي حـكـومتي است كه اين گروه مسلمان به وجودآورده اند . فـرد مـرتـد مـي گـويـد : تمام اين نظامات و تشكيلات فردي و اجتماعي مسلمانان , كه براساس يكتاپرستي و ايمان به رسالت استوار است , باطل و بي اساس , بلكه مضر وزيانبخش است . و بايد به جاي اين نظام , نظام ديگري جايگزين گردد . درست است كه ارتداد فردي , گاهي از حدود زبان تجاوز نمي كند . ولي بحث ما جنبه كلي دارد و مربوط به فرد نادر آن نيست . از ايـن جـهت مي توان گفت : بازگشت يك فردمومن به سوي انكار و اعتراض , غالبا از واكنش و تـحـريـكات بر ضد نظام موجودنخواهد بود , آنهم به تحريك بر ضد مسائل سطحي و فرعي , بلكه تحريك عليه نظامي كه به قيمت خون ميليونها انسان فداكار و جانباز تمام شده است . در اين موقع , ارتداد يك فرد به صورت هسته فتنه درآمده , و تحريكات و واكنش هاي او مايه جذب دشـمـنـان و مـغـرضـان و ماجراجويان و افراد ضعيف الايمان گرديده , و به ايجاد شورش منجر مي شود . آئين مقدس , براي ريشه كن ساختن چنين فتنه ها و فسادها بطور قاطع دستور مي دهد كه مرتد كشته شود , تا نظام دين و حكومت اسلام , و آئين و كتاب او دستخوش چنين حوادث شوم نگردد , و مغرضان با مكتب خدا بازي نكنند . درست است كه در حكومت هاي دموكراتيك , بحث و انتقاد آزاد است . ولي آنچه آزاداست , همان انتقاد از شخص و مقام و مسول خاصي است . هرگز انتقاد از اساس يك اجتماع و مبارزه با رژيم حاكم بر كشور , آزاد نيست , بلكه فعاليت بر ضد آن ,شديدترين مجازات را در جهان در بر دارد . بنابر اين , تنها اسلام نيست كه مبارزه با اساس و رژيم حكومت اسلامي را ممنوع كرده است . بلكه در تمام جهان , قيام بر ضد اساس كشوري , نيز همين حكم را دارد . چـيـزي كـه هـسـت , حـكومت اسلام , براساس ايمان و آسماني بودن آن استوار است , ولي اساس حكومت هاي ديگر را قوميت ها و عناصر مخصوصي تشكيل مي دهد . مجازات اين گروه از افراد در غير محيط اسلامي , قابل مقايسه با مجازات اسلام نيست . در حكومت اسلامي , تنها خود او محكوم مي گردد و بس . اسلام , ميان مرتد فطري و ملي , فرق گذارده است . اولي بدون قيد و شرط كشته مي شود , در حالي كه دومي در صورت عدم بازگشت به اسلام اعدام مي گردد . نكته اين اين تفاوت روشن است . ضرر ارتداد فردي كه اصالتا مسلمان بوده است , به مراتب بالاتر از فرد بيگانه است كه غير مسلمان بود , سپس رو به اسلام آورد . فـرد اول بـه خـاطـر داشتن ارتباطات قوي و نيرومند , روي خانواده هاي اسلامي بيشتر مي تواند , اثـرمـنـفي بگذارد و بهتر مي تواند بر ضد حكومت اسلام قيام و فعاليت كند , در حالي كه اثر منفي فرد دوم از آن كمتر است . ولـي زن مـرتد در اسلام كشته نمي شود , زيرا زن در حالي كه يك انسان كامل است , براثر داشتن عواطف سرشار , زودتر تحت تاثير قرار مي گيرد . و اگر چه زودتر به انحراف فكري كشيده مي شود , زودتر هم به سوي حق باز مي گردد . در اين پاسخ , جاي دو سوال نيز باقي است . 1 - گاهي فردي بر اثر تماس و ارتباط با گروه باطل , شبهاتي در دل او توليدمي گردد و كم كم رسوب پيدا كرده و صورت انكار به خود مي گيرد و برخي از احكام ضروري اسلام را انكار مي كند . ولي اگر شبهه او زايل شود , فورا به آغوش حق بازمي گردد . آيا چنين فردي نيز كشته مي شود ؟پاسخ : اين مسئله در كتابهاي فقهي , به دقت مورد بررسي قرار گرفته است . نظرمحققان اين است كه انكاري كه مستند به شبهه باشد , موجب قتل نمي گردد . زيرا دراحاديث اسلامي , موضوع حكم , جحد و انكار است . ايـن حـالات در صـورتي صادق است كه انسان با علم و آگاهي , روي اغراض غلط , دست به انكار بزنند , نه از روي اغواي ديگران و شبهه دشمنان . اينك نمونه اي از اين احاديث را براي شما مي آوريم . امام صادق عليه السلام فرمود : الاسلام قبل الايمان , و هو يشارك الايمان . فـاذا اتـي العبد بكبيره من كبائرالمعاصي , او صغيره من صغائر المعاصي التي نهي اللّه عنها , كان خارجا من الايمان , و ثابتا عليه اسم الاسلام . فان تاب و استغفر , عاد الي الايمان , و لم يخرجه الي الكفر و الجحود و الاستحلال . و اذا قـال لـلحلال هذا حرام , و للحرام هذاحلال , ودان بذلك , فعندها يكون خارجا من الايمان و الاسلام الي الكفر . اسلام , قبل از ايمان است . و ايمان , شامل اسلام نيز هست . هـرگـاه بـنده گناه كبيره اي مرتكب شد , يا گناه صغيره اي از مناهي خدا را انجام داد , از ايمان خارج شده , ولي در دايره اسلام قرار دارد . اگر توبه و استغفار كرد , به ايمان برمي گردد . و ( در نتيجه توبه ) , آن گناه وي را به كفر و انكار و حلال شمردن حرامها سوق نمي دهد . و هـرگـاه حـلال را حرام و حرام را حلال دانست , و به اين عقيده شخصي معتقد شد و آن را دين خدا دانست , در اين هنگام , قدم از ايمان و اسلام به وادي كفر مي نهد (3) . امام محمد باقر عليه السلام مي فرمايد : فما بال من جحد الفرائض كان كافرا . هر كس واجبات را انكار كند , كافر مي گردد . فـقـهـاي اسلام , مانند صاحب كتاب جواهر الكلام , در جلد ششم , محقق همداني در مصباح الـفـقـاهـه ص 52 , بحث كافر , و مرحوم آيه اللّه حكيم در كتاب مستمسك ,ج 1 , ص 173 چاپ نجف , مسئله را به طور گسترده بحث كرده اند . 2 - هـرگـاه فـرد مرتد , به عللي كشته نشود , ولي به اسلام بازگردد , آيا مي تواندبا زن گذشته خود مجددا ازدواج كند و يا بايد همسر ديگر بگيرد ؟پاسخ : اسلام مجدد او سبب مي شود كه بتواند بـا زن مسلمان ازدواج كند , و اموالي را كه پس از بازگشت به اسلام , بلكه از لحظه ارتداد بدست مي آورد , مال خود اوباشد و عبادتي را كه بجا مي آورد پذيرفته گردد . و توبه او در باطن در نزد خداپذيرفته است , هر چند حكم قتل او در مرتد فطري به قوت خود باقي است و هيچگاه ساقط نمي گردد (4) .

پرسشها و پاسخها
سبحاني - جعفر 1 - مرتد احكام ديگري نيز دارد , فردي كه مرتد مي گردد , اموال او ميان وارثان تقسيم مي گردد , همسرش از او جدا مي شود و عده وفات نگاه مي دارد . و در مرتدملي , اين سه حكم در صورتي است كه توبه نكند . 2 - از نظر فقهي كسي كه به پيامبر اسلام

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.